کمترین مزیت جُنگها و گزیدههای داستانیْ تنوع آن است. این گوناگونی در وهله نخست به تنوع نامهای نویسندگان برمی گردد. حتی اگر در مجموعهای گزیده داستانهای کوتاه نویسندگانی از یک جریان یا مکتب یا نسل یا جنسیت گرد آورده شده باشد - مثلا «داستانهای واقع گرا»، «داستانهای پلیسی»، «داستانهای پسانوگرا»، «داستانهای دهه پنجاه»، «داستانهای زنان» و... - باز هم هیچ دو نویسندهای دقیقا یکسان نمینویسند؛ بنابراین اگر همه داستانهای یک مجموعه را نویسندگانی مدرنیست نوشته باشند، به رغم همسانیها تنوعْ دست کم به اندازه شمار نویسندگان داستانهای آن مجموعه است.
این جوربه جوریِ کارها میتواند مانع یکنواختی کتاب و سر رفتن حوصله خواننده شود. همچنین با پیش روی مخاطبْ گذاشتنِ تصویری از یک گونه یا جریان خاص نوشتن یا مقطعی تاریخی از ادبیات کشور یا فراسوی این جغرافیا و جز اینها شناخت مخاطب را از ادبیات گسترش میدهد. گاهی نیز گزینشگر سنجه خاصی را برای انتخابهای خود لحاظ نمیکند و به ذائقه و سلیقه خود پشت میدهد.
در این صورت، در کنار بالا بردن احتمال جوریِ جنسش و جعبه آینهای رنگارنگ از داستانهای مختلف پیشنهادی که برای مشتری (مخاطب) نمایش میدهد، شِمایی از سلیقه خود را به مخاطب آشکار میسازد. در ایران نیز مانند دیگر کشورها سنت انتشار جُنگهای داستان کوتاه رایج است. برخی کتابهای منتشرشده در این راستا پرحجم و دامنه دار بوده است و این، نشان از پشتکار گردآورنده دارد. در ادامه نمونههایی از این آثار را معرفی میکنیم که تعداد درخور توجهی از داستانهای کوتاه فارسی را ارائه کرده است.
یکی از نخستین کسانی که دست به گردآوری داستانهای فارسی زد، محمدعلی سپانلو بود که در سال ۱۳۴۹ کتاب «بازآفرینی واقعیت» را با یازده اثر از نویسندگان ایرانی به چاپ رساند. او بعدها تعداد کارها را به پانزده و در سال ۱۳۶۸ به بیست وهفت داستان افزایش داد. «بازآفرینی واقعیت» نوشتههایی از نسلهای گذشته ادبیات داستانی ایران را در برمی گیرد: بزرگ علوی و سیمین دانشور و احمد محمود و جمال میرصادقی و محمود دولت آبادی و نادر ابراهیمی و اسماعیل فصیح و دیگران.
یک ویژگی این کتابِ بیش از ششصدصفحه ای، تفسیرها و توضیحاتی است که سپانلو درباره داستانها و نویسندگانشان آورده است تا درکی بیشتر و ژرفتر را برای خواننده محقق کند. این شاعر و مترجم و پژوهشگر ادبیات در سال ۱۳۷۷ جلد دومی بر این کتاب - کمابیش در همان حجم - به نام «در جست وجوی واقعیت» منتشر ساخت و این بار به سی ویک نویسنده دیگر توجه نشان داد که بیشترشان – و نه همگی - از نسلهای بعدی بودند: اصغر الهی، جعفر مدرس صادقی، عباس معروفی، صمد طاهری، علی خدایی، شهریار مندنی پور، ابوتراب خسروی، محمد کشاورز و ....
اما سال ۱۳۷۱ کتاب پرحجمی (در سه جلد و بیش از دو هزار صفحه) چاپخش شد که از لحاظ تنوعْ کار ارزشمند و نسبتا جامعی بود. عنوان فرعی کتاب که داخل کمانک آمده، گویاست: «همیان ستارگان (به گزینی از داستانهای کوتاه ایرانی از آغاز تا امروز)». محمد خلیلی و مصطفی فعله گری در این مجموعه، به جز نویسندگان فعال و شناخته شده یا ناشناخته داستان کوتاه فارسی تا آن زمان، از برخی اهالی قلم که در حوزه هایی، چون شعر و ترجمه مطرح بوده اند هم داستان کوتاهِ تألیفی گنجانده اند؛ کسانی، چون نیما یوشیج، کریم کشاورز، احمد شاملو، مصطفی رحیمی و دیگران.
یکی از جامعترین جُنگهای داستان کوتاه که در ایران نشر یافته، مجموعه هفت جلدی «داستانهای محبوب من» است. این کتابها با گزینش علی اشرف درویشیان و نقدهای رضا خندان مهابادی شکل گرفت و جلد نخست آن سال ۱۳۸۰ و واپسین مجلدش سال ۱۳۹۶ انتشار پیدا کرد. از مختصات این مجموعه خواندنی که شامل داستانهای فارسی از سال ۱۳۰۰ تا پایان دهه هفتاد است، تنوع شکلی و محتوایی داستانها با وجود شهرت مؤلف به رویکرد اجتماعی است.
همچنین نقدهای روشن و آموزنده خندان برای هنرجوی داستان نویسی میتواند راهگشا و سودمند باشد. اگر عمر درویشیان به دنیا بود و بازدارنده خاصی در کار نمیبود، دست اندرکاران این مجموعه بنا را بر ادامه کار گذاشته بودند که میسر نشد.